خلاف اصول/منطق سیاسی!
هر وقت در کافه تریا صحبت به سمت مسائل و مشکلات زنان باز می شود، آهسته ولی پیوسته بروی صندلی خود فرو میروم، برای اینکه می دانم همکارانم در مورد ما مردان مسلمان خاورمیانه چه فکری می کنند، حتی بدون اینکه نظر خود را در اینمورد بیان کنم. من ریشه در ایران دارم و مسلمانم، توضیح بیشتری نیاز نیست. پس این مشخص است که من معتقدم زنان برای آشپزخانه خلق شده اند! مگه نه؟
البته اوقات فراغت سر کار در کافه تریا جالبتر هم میشود وقتی سخن به همجنس بازان می رسد. من دیگر به این اکتفا نمیکنم که در صندلی خود فرو روم بلکه این مبحث نیاز دارد که من به زیر میز پناه ببرم. در روزگار حاضر در سوئد ما شهروندان سوئدی با ریشۀ خارجی برای هر دلیلی حلق آویز می شویم علل الخصوص مردان مسلمان از خاورمیانه.
جالب اینجاست که در اینگونه مسائل (همجنس گرائی) خارجی ستیزان سوئد هم فکر می کنند که ما با آنان هم عقیده هستیم. چه وحشتناک! مسلمانان خاورمیانه مورد سوءاستفادۀ مسلمان ستیزان هم قرار می گیرند. به گمانم که سوءاستفاده از مسلمانان هنگام انتخابات فقط از احزاب کافی نمی باشد.
… و حالا عقده های زنان
در تمامی طول اقامتم در سوئد متوجه نشدم آن چیست که ما مردان داریم ولی نمی خواهیم در اختیار زنان بگذاریم؟ من که شخصا حتی جسمم را در اختیار آنها قرار داده ام، ولی جدا، آن چیست که ما مردان می توانیم انجام دهیم و زنان همان مورد را بهتر از ما انجام نمی دهند؟ مردان مشروب خواری می کنند، زنان تحمل بیشترش را دارند. مردان سریع می دوند و زنان سریعتر. مردان تحصیم می جوند ولی زنان موفقترند. یک مثال نمی توانم بزنم که زنان در آن مثال نتوانند آنرا بهتر و کوشاتر انجام دهند. حتی در نفرت زنان بهتر از مردانند. همین چند هفتۀ پیش انجمن زنان ROKS سخنوری می کردند که مردان حیوانات سخنگو هستند و حتی سوال کرد نظر شما چیست؟ جرأت داری به گونه ای دیگر فکر کنی؟ پس این زنان دنبال چه هستند؟
من فکر می کنم که وقتش شده که ما مردان (از همۀ اقشار) دست به کار شده و به مانند آل باندی[1] یک انجمن “نه به زنان” تشکیل بدهیم.
البته من بعنوان یک فرد خارجی/سوئدی عادت دارم حق تقدم را به دیگران بدهم، ولی بهتر نیست همگی در میدان پادشاه کی میدونه شمارۀ چند[2]، جمع بشویم با شعار “بگیرید هر چه را که می خواهید، حقوق، کار، بچه …” فقط ما مردان را در آرامش بگذارید و به کانال ورزش هم دست نزنید.
من شخصا” کاناپۀ خود را به اون میدان می آورم، یک دست آبجو و دست دیگر کنترل تلویزیون، جورابهایم وسط میدان، جعبۀ پیزا هفته ها در همان حالت … به بر هر چه را که می خواهی ولی کمتر قر بزن BIATCH (البته “عزیزم” اگر نمی خواهی متهّم به تجاوز شوی).
نوشته شده 1384
سیّد عیسی موسوی
[1] آل باندی یک سریال تلویزیونی در آمریکا
[2] میدان کارل گوستاو 16 در استکهلم که سمبل و محل گردهمائی نژاد پرستان سوئدی می باشد.