کتاب اوّل         به اجبار فرزندان مسلمان را در سوئد از باور دینی فرهنگی برگرداندن
هنگامی که بتوان فرضیه ای را ثابت کرد، آن دیگر فرضیه نیست بلکه یک حقیقت است. “به اجبار فرزندان مسلمان را در سوئد از باور دینی فرهنگی برگرداندن” حقیقتی است که در این کتاب از طریق یک داستان واقعی بعنوان مرجع ثابت میشود.
این کتاب بر اساس اسناد واقعی در سال 1395 برای یک خانوادۀ سوئدی با پیشینه ایرانی اتفاق افتاده، که در آنجا مسلمان ستیزی سیستم اداری سوئد، کودکان مسلمان را در معرض تزلزل شخصیتی ماداملعمر قرار می دهد. این کتاب چگونگی روش اداری سوئدیها به اسم حقوق زنان را به نمایش میگذارد که در آنجا محیط آرام 2 بچه را قربانی اهداف خود در مورد شهروندان مسلمان این کشور میکنند.
از طرفی یک زن ایرانی (لنگرودی) به خیال خام خود به خاطر سیلی که پدر بچه ها به برادر او (دکتر مهران اصفهانی زاده سخیف لنگرودی) در سوئد زده بود، در حال انتقام از پدر بچه ها میباشد، همزمان که سوئدیها قیافۀ احمقانه به خود میگرند و به دنبال برنامۀ خود میباشند.
با استفاده از حس انتقام یک زن، حقوق انسانی 2 بچه را از آنها گرفته و بچه ها را از محیطی که در آن بزرگ شده و به مدرسه رفته اند دور کرده و به این ترتیب زندگی 8 ساله 2 بچه را دستخوش تزلزل دائمی میکنند…
عمق سوء استفاده از 2 بچه را در گزارش/گواهی معلم  میتوان یافت: “کیمیّا روی زمین نشست، گریست و نمی خواست با مادر خود برود” و یا اینکه کیّانا گفت: “من امشب می خواهم کنار پدرم بخوابم
بچه های من یک سال و نیم است که از این حق انسانی خود محروم شده اند، بخاطر دولتّی که میخواهد بچه های مسلمان را از همّان کودکی از ریشۀ دینی فرهنگی خود جدا سازد و همچنین مادری که از روز اول هدفی بغیر از آمدن به اروپا نداشت و حالا در صدد آوردن دیگر بستگان میباشد.
کتاب دوّم        سوئدیها احمق هستند، به نقل از لنگرودی زن ایرانی
این کتاب هم بر اساس اسناد واقعی نوشته شده. در این کتاب از 3 گزارش سازمان خدمات اجتماعی سوئد استفاده شده است. این کتاب درواقع دستورالعملی است برای زنان خارجی (خاورمیانه) که میخواهند برای اهداف نامشروع خود از سیستم اجتماعی، امنیتی و رفاهی سوئد سوء استفاده کنند.
در این کتاب زن ایرانی (لنگرودی) با استفاده از یک واژۀ ساده فارسی شروع به فریب سیستم و ضرورت نیاز او به مسکن مخفی و حفاظت شده، در حالی که در کل روند پرونده ادعای Kvarsittningsrätt (حق داشتن همان آپارتمانی که از آن فرار میکند) دارد.
این زن ایرانی در گزارشها به دروغ اذعان میکند “طلاق امری ساده و مجاز نیست از جایی (لنگرود) که او می آید” و یا اینکه “زمان زیادی گذشت تا او بتواند جرأت به اقدام چنین عملی کند، چون او از عاقبت حرفهای خانوادۀ خود و خانوادۀ شوهرش در ایران می ترسیده”
من توسط این کتاب تضمین می کنم که سوئدیهای احمق هیچگونه سوالی از شما در مورد واقعیت ادعای شما نمی کنند…

 

 

آن شنیدستی که هنگام نبرد                                         عشق با عقل هوس پرور چه کرد
عقل گوید شاد شو آباد شو                                           عشق گوید بنده شو آزاد شو
عقل گوید که خود را پیش کن                                        عشق گوید امتحان خویش کن
عقل در پیچاک اسباب و علل                                          عشق چوگان باز میدان عمل
عقل صفاک است و او (عشق) صفاکتر                          پاک تر، چالاک تر، بی باک تر

 

چند بیتی از اقبال لاهوری که در سخنان آقای حمید انتظام شنیدم.
ویدیو دقیقه ۳۰:۴۰ شروع میشود. ولی به ترتیبی که خودم خواستم مینویسم.